هنوزم

هنوزم

ورس
هنوزم، تو خیابون دنبال سنگ ریزه می گردم
تا دلم واسه بچگیام تنگ میشه میخندم
هنوزم تو جیبم خورده جای برگ تراوله
رستورانی که شام میخورم دکه فلافله
هنوزم از،رقص و فریاد و شلوغی بیزارم
شبم،با صدای فرهاد فروغی بیدارم
هنوزم به بازی زمونه قه قه میخندم و
زیر دوش آب، حموم و به چه چه میبندم
هنوز، به امید به آینده حسابی میکوشم
از بی پولیم شلوارمو سه سالی میپوشم
یه چند سالی میشه به امید فردا سر حالم
یه چند سالی میشه که شب یلدا سرکارم
همیشه خودمو از یه شخص لاشـــی سوا دیدم
تو سلمونیم سرمو با ماشین تراشیدم
همیشه با ورق و قلم تنها و ویلونم
همیشه حبــــاب میدم با چند کام قلیونم
مادر،میگه من خودمو از درد و غصه کشتم
کاش میدونست که با دعاش گرم و قرصه پشتم
کاش میدونست نصیحته حرفاشو میگیرم
کاش میدونست میمیرم تا اشکاشو میبینم
زمونه هیچوقت یه فقیر و ندیده باشه راحت
به امثالی چون من میگن فقیر با شرافت
زمونه مارو ترد کرد و در سرشه طلاق
زمونه جای شیر زده تو پرورش کلاغ

**********
کورس
همیشه دست به قلم و خط به ورق سیاه روزم
همیشه رسمِ ادبو از بی ادب میاموزم
کسی که گمراه شد دست به کار بی آبرو زد
کثیفِ گمراه اون سر به راهه بیابون زد
همیشه دست به قلم و خط به ورق سیاه روزم
همیشه رسمِ ادبو از بی ادب میاموزم
کسی که گمراه شد دست به کار بی آبرو زد
کثیفِ گمراه اون سر به راهه بیابون زد
**********
ورس
هنوزم، تو پیاده رو قدم که میزنم
نونی دیدم میزارم گوشه لگد نمیزنم
هنوزم پاتوق تفریحاتم رودخونه و نهره
پاتوق آرامشمم تو زورخونه شهره
من همیشه از اشک و گریه شدید خیسه خیسم
وقتی با تمام غرور از شهید مینویسم
تو وجودمم ندارم از سابقه شکایت
.....عشق داشا گل صادق هدایت
هنوزم مینویسم و از بیماری تو تنم
من افتخار میکنم به ایرانی بودنم
بدون نام ایران مساوی با رعشه بدنه
هنوزم پلاک گردنم نقشه وطنه
اهل مدم نیستم پوما یه روز دی ان جی شم
آینده همونی میشم که امروز می اندیشم
تو هم بدون آینده همونه که بش یقین داشتی
همون نهالــی که به طرز بهترین کاشتی
پس آیندرو،میشه به دید دیگر دید
این سیب نارس و کنار سیب دیگر چید
میشه نهال خوشبختی رو در حومه خود کاشت
میشه،تلاش و کوشش و سر لوحه خود داشت
ما آیندمونو به طرز عالــی میسازیم
ما ایرانیا همه رو به آتیه میتازیم
آینده پر از راز و ما ناجی این رازیم
آه نمره مال ماست تو این بازیه ریاضـــی
********
کورس

همیشه دست به قلم و خط به ورق سیاه روزم
همیشه رسمِ ادبو از بی ادب میاموزم
کسی که گمراه شد دست به کار بی آبرو زد
کثیفِ گمراه، اون سر به راهه بیابون زد
همیشه دست به قلم و خط به ورق سیاه روزم
همیشه رسمِ ادبو از بی ادب میاموزم
کسی که گمراه شد دست به کار بی آبرو زد
یه روزی میشنوی که................سر به راه بیابون زد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:هنوزم, ] [ 10:17 ] [ زیاد مهم نیس ] [ ]